عاشقانه دوست دارم ...

 

 

 

عاشقانه دوست دارم ...

مهربونم، 

نازنینم، بهترینم.

عشقم، امیدم، جونم.

 با توام ، با تو، دنیای من.

میخوام لحظه هام رو با تو بگذرونم. تمام لحظه های که حالا دارم و نمی دونم چند سال، چند ماه، چند هفته، یا چندروز دیگه میتونم و فرصت دارم با تو باشم یا نه؟!

ارزش این لحظه ها رو با هیچ چیز دیگه نمیتونم برابر بدونم.

میخوام تو تمام لحظه هایی که میتونیم داشته باشیم،با تو باشم.

کنارت،

همراهت،

هم قدم

و هم نفس با نفس کشیدنت.

میخوام تا میتونم صدای قلب مهربونت رو بشنوم. تا میتونم نفسهات رو بشنوم و حفظ کنم.

میخوام ضربان قلبت رو بشمارم تا وقتی نیستی، از حفظ بشمارم و ثانیه هام رو با تو تنظیم کنم.

میخوام حالا با تو باشم. چون نمیدونم تا دو سه ماه دیگه. وقتی این دوران تموم شد، چه اتفاقی میخواد برام بیفته.

زندگیم تویی. لحظه های حضورت رو ازم دریغ نکن. به اندازه همه ثانیه های حضورت، بهت نیاز دارم.

کنارم بمون، تا زنده بمونم. با من باش، تا دووم بیارم.

مراقب چشمات باش، تا امیدوار بمونم. مراقب قلبت باش، تا زنده بمونم. مراقبم باش، تا کنارت بمونم.

گفتم، هزار بار دیگه هم میگم:

دوستت دارم. دوستت دارم. دوستت دارم. دوستت دارم. . . تا هر زمان که زنده باشم.

نمیخوام بگم که قدر یه دنیا دوستت دارم...
چون دنیا یه روز تموم میشه...

نمیخوام بگم که مثل گلی...
چون گل هم یه روز پژمرده میشه...

نمیخوام بگم که سیاهی چشمات مثل شبهای پر ستاره اس...
چون شب هم بالاخره تموم میشه...

نمیخوام بگم که مثل آب پاک و زلالی...
چون آب که همیشه پاک نمیمونه...

نمیخوام بگم که دوستت دارم...
چون منکه اصلا دوستت ندارم...
بلکه من عاشقتم...

چقدر سخته هر لحظه با تو بودن اما از تو دور  بودن...
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد